جانا
می گریستم شبانگاه و غم یار داشتم
دلی عاشق به سینه و بی قرار داشتم
قلبم در تب عشق جانانه می سوخت
جای خالی معشوق به کنار داشتم
در حالی که چشمان منتظر براه بود
می بوییدم تسبیحی کزو بیادگار داشتم
هیچ نبود مرا که تقدیم قدم هایش کنم
جز جان ناقابلی که برای نثار داشتم
بنویسید بر لوح هستی داستان عشق
عشق عزیزی که هدیه از کردگار داشتم
درباره کتاب جانا
این اثر ادامه ای از کتاب رسول عشق است…
در این جهان هستی
اگر بوسه ، آغوش آرامش بخش و هم آغوشی
و لبخند نشاندن بر گونه های معشوق مان نبود
دیگر پیامبری رسالتی برای زمینی شدن نداشت
زمین به تجلی عشق مقدس است
پیامبران همه رسولان عشقند !!!
عشق بزرگ ترین انگیزه ی تکامل بشریست
انگیزه ی خویشتن داری ها
همدلی ها
و حرکت های متعالی
به شرط آنکه از احساس های ناگهانی
و محاسبات منطقی
تمیز داده شود
در آن صورت عشق
هدف متعالیست
و از هر چه منطق آن را تفسیر می کند
فراتر می رود
من توان آن را دارم
که تا ابد عاشقانه زندگی کنم
تقدیم به جان جانانم
تنها جاناااای زندگیم
(سولماز تقی پور نقشی)
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.